روی‌کرد

تلخیص: زندگى در عیش و مردن در خوشى

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۲ ب.ظ

خلاصه کتاب زندگى در عیش و مردن در خوشى

اثر نیل پستمن


نیل پستمن (۱۹۳۱-۲۰۰۳) ، منتقد و نویسنده آمریکایی، صاحب ۲۰ عنوان کتاب و ۲۰۰ مقاله و استاد علوم و فنون و ارتباطات در دانشگاه نیویورک است. وی از منتقدان و صاحبنظران در زمینه رسانه و تکنولوژی است که بیشترین توجه اش به تلویزیون و تاثیرات آن بر جامعه آمریکا می باشد. کتاب های زوال کودکى، زندگى در عیش و مردن در خوشى و ساختن پلى به قرن هجدهم و تکنوپولى، تسلیم فرهنگ به تکنولوژى از معروف ترین آثار وی می باشد.

مقدمه

پستمن گرچه زبانی شوخ دارد ولی در عین حال نویسنده‌ای بسیار جدی و دغدغه‌مند است که زوال تفکر و فرهنگ امریکایی او را آزار می‌دهد. از این روست که می‌نویسد : «… جامعه آمریکا از دقیقه‌ای به دقیقه دیگر احمق‌تر می‌شود، حرمت‌های فردی و جمعی، قداست نمادهای مذهبی، احترام مظاهر ملی و سمبل‌های فرهنگی و … تحت تأثیر برنامه‌های تلویزیونی، شکسته و از ارزش تهی شده و اثربخشی و قدرت سازندگی خود را از دست داده است.»

نظریه ای که پستمن در کتاب مطرح کرده است عبارت از آن است که انسان های عصر حاضر در آمریکا، حاکمیت و قدرت تعییین سرنوشت خویش را یکسره از دست داده و آن را یکسره به وسایل ارتباط جمعی بالاخص تلویزیون سپرده اند. وسایل ارتباط جمعی نه تنها شکل دهنده و جهت دهنده هستند، بلکه بر ما تحمیل می کنند که به چه، چگونه، چرا و به چه میزان بیندیشیم، احساس کنیم و ارتباط برقرارکنیم.

دو شاهکار ادبی قرن بیستم یعنی "۱۹۸۴" نوشته جورج اورول و "دنیای قشنگ نو" نوشته آلدوس هاکسلی دو کتابی است که مورد ارجاع پستمن در کتاب زندگی در عیش مردن در خوشی قرار می‌گیرد.

اورول در سال ۱۹۴۸ کتابی می‌نویسد که به زعم خود آینده مخوف بشریت را در سال ۱۹۸۴ پیش‌بینی کرده است. در دنیای اورول افراد از تولد تا مرگ دائماً در معرض پلیس اندیشه و دستگاه تله اسکرین هستند و انسان ها در صورت سر پیچی از دستورات نه تنها اعدام بلکه تبخیر می شوند، گویی که هیچ گاه نبوده اند. این دنیای مخوف بیشتر با نظام های مارکسیستی و انحصارطلب هم‌ سنخ است. دنیایی که در آن همگان تحت نظارت و کنترل هستند و با تبعیت از دستورات حزب حاکم، عشق و علاقه را در خود می خشکانند. در این دنیا نه تنها جسم بلکه ذهن انسان نیز به اسارت می رود؛ آن هم نه اسارت از سر اجبار بلکه نوعی اسارت از صمیم دل و با اختیار کامل. در دنیای اورل کتاب خوانی تحریم می شود  و اطلاعات کتمان می شود. در این دنیا فریاد درد و رنج، انسان را خفه می کند. یکسان سازی انسان در دنیای اورل از طریق سرکوبی انسان ها، ایجاد ترس و جلوگیری از ارضای تمایلات انسانی حاصل می شود و در دنیای هاکسلی از طریق فرو بردن انسان ها در کام خوشی و سرگرمی.

هفده سال قبل از انتشار رمان ۱۹۸۴، آلدوس هاکسلی دنیایی دیگر را پیش بینی می‌کند. در جامعه هاکسلی اصل حاکم بر دنیا رفاه و پیشرفت و ثبات اجتماعی است . سرگرمی و تفریح، جایگزین اندیشه است.  در این دنیا که به ظاهر خبری از خشونت و سرکوب در آن نیست ساساً مردم نمی‌اندیشند چرا که مشغول تخدیر و تفریح‌اند. انسان ها همگی زیر نظر کنترل کننده جهانی قرار دارند از لحظه انعقاد نطفه تا مراحل مختلف رشد. تولید انسان در کارخانه و در دستگاه های بارور سازی و تربیت نطفه صورت می گیرد. زنده زایی در این جامعه عملی شرم آور و حیوانی است. در این جامعه آگاهی بر خویش و اندیشه نوعی بیماری محسوب می شود و علاج این بیماری، ماده مخدری است به نام سوما که نشاط آور و خلسه آور است. هاکسلی تاریخ بشری را به دو دوره قبل از فورد و بعد از فورد تقسیم می‌کند (فورد در آمریکا سمبل تمدن ماشینی و تولید صنعتی است.). در این دنیا به ظاهر اجبار و خشونت وجود ندارد و همه چیز از راه تحریک احساسات و تلقینات اعمال می‌شود. افرادی که دچار مرض اندیشه و خودآگاهی شوند نیز تنها دو راه دارند یا پناه بردن به سوما و یا خودکشی. هاکسلی آینده ایالات متحده را این چنین پیش بینی می کند که در آن انسان نمی داند چرا باید پیوسته بخندد و شاد باشد.

 

فصل یک: فرارخسارت های وسایل ارتباط جمعی

در هر دوران در آمریکا شهر های مختلف و متفاوت نمایانگر روح و اندیشه آمریکایی بودند به عنوان مثال:

  • قرن 18بوستون ؛ یاد آور جنگ
  • اواسط قرن19؛ نیویورک تجلی گاه اندیشه ادغام و همگونی مردم، نماد آن مجسمه آزادی
  • قرن20؛ شیکاگو
  • قرن 21؛ شهر لاس وگاس شهری در صحرای نوادا و نشانه آن قوطی مقوای بزرگ به ارتفاع ده متر
  • در این شهرها همه چیز در چنگال سرگرمی و تفریح اسیر است و به همین دلیل ظاهر افراد مهم می شود.
  • در رسانه ها، پیام تحت الشعاع شکل و تصویر و قالب قرار می گیرد. چنانچه در تلویزیون داد و ستد های فکری ناگزیر تحت تأثیر ویژگی های ابزار های بصری قرار می گیرد، یعنی تبادل افکار در بیان تلویزیونی بیشتر در قالب تصاویر متحرک انجام می شود نه به مدد حروف و کلمات. چنانچه مثلاً ویلیام هوارد 250 کیلویی نمی تواند به عنوان نامزد ریاست جمهوری در مبارزات انتخاباتی تلویزیون حضور داشته باشد. حتی اگر حرف ها و برنامه هایش شنیدنی باشد. زیرا اساساً محتوا تحت الشعاع شکل قرار می گیرد در اینجا نیل پستمن صرفاً بر نقش تبلیغاتی تلویزیون پا می فشارد.
  • پستمن می گوید چگونه فرم و شکل تبادل افکار عامه به عاملی تعیین کننده تبدیل می شود و محتوای آنچه را که باید مورد داد و ستد قرار گیرد بر می گزیند. او در فرهنگ ابتدایی دود حاصل از آتش را مطرح می کند که با آن نمی توان اندیشه فلسفی را منتقل کرد و یا این که در امروزه در عصر تلویزیون فردی چاق یا زشت  یا کچل نمی تواند رییس جمهور شود.
  • انسان ها به ندرت متوجه می شوند که ابزارهای ارتباطی که بین انسان و جهان قرار دارند و واسطه انتقال شناخت جهان به انسان هستند تا چه حد و به چه کیفیت در چگونگی دیدن گیتی و نحوه استنباط  او از جهان دخالت دارند. .
  •  افلاطون می گفت: نگارش دریافت ها و استنباط ها را متحول می سازد  و از این لحظه چشم به عنوان ارگان پردازش زبان عمل می کند.
  • نوشتن یعنی مبادله اندیشه با هیچ کس و در عین حال با همه کس.
  • پستمن می گوید  اختراع و به کار گرفتن تکنیک و ابزاری نظیر نوشتن و یا ساعت نه فقط توانایی های انسان را در درک و حفظ زمان گسترش می دهد بلکه حتی به دگرگونی در سیستم و نوع اندیشه و تفکر  و حتی محتوای آن فرهنگ می پردازد مثلا ا ختراع عینک و یا میکروسکوپ.

فصل دوم: وسایل ارتباط جمعی ستون بنیادین معرفت شناسی

  • تفاوت افکار و مبادلات فکری میان انسان ها در عصر تلویزیون با عصر چاپ.
  • خطرناک ترین حالت تلویزیون زمانی است که واسط انتقال پیام های مهم فرهنگی قرار می گیرد.
  • تعریف مفهوم بازتاب:ا ز راه بازتاب عبارتی که در یک چهار چوب و قالبی محدود مطرح شده است می تواند اعتباری فراگیر و جهانی پیدا کند.
  • پستمن معتقد بود که هر وسیله ارتباطی از نوعی بازتاب برخوردار است.
  • فرم و شکل ارایه پیام ارتباطی بر محتوای ان تاثیر می گذارد.
  • می توان آنچه را یک فرهنگ از هوش درک می کند از قدرت و کارایی مهمترین ابزار و وسایل ارتباط جمعی آن جامعه استخراج کرد.
  • او در پایان فصل سه تذکر را مطرح می کند:رسانه ها اشکال جدیدی از حقیقت و شیوه اظهار حقیقت ارایه می دهد - نوع و طرز استفاده از وسایل ارتباطی پیشین دگرگون می شود - تلویزیون افکار عمومی و مناظرات و محاورات عامه مردم را چه به لحاظ اشکال مختلف تبیین مسائل سیاسی و مذهبی و چه به لحاظ کیفیت دگرگون کرد.
  • فواید تلویزیون: پرکردن تنهایی، امکان بر پا داشتن تماشاخانه و تئاتر، قدرت تحریک عاطفی و هیجانی.
  • فواید چاپ: تصور و استنباط مدرن از شخص و فردیت را تقویت می کند، مفهومی که در قرون وسطی از جامعه انسانی و همبستگی اجتماعی وجود داشت از میان برد، صنعت  نشر را تقویت کرد، دانش و علوم مدرن را شکل داد و از تفکر مذهبی نوعی خرافه پرستی را ارایه داد، حمایت ا ز ایجاد دول ملی.

فصل 3: امریکا در عصر چاپ و  کتاب

  • در خلال سال های 1640-1700م  در ماساچوست و کانتکی کات89  تا90درصد از مردان خواندن و نوشتن می دانستند.
  • اصلی ترین کتاب انجیل بود و بعد از آن کتاب بی پسالم در1640 .
  • علل وجود این تعداد باسواد: غالب مهاجران به نیوانگلند از طبقات متوسط  به بالا بودند، از 1650قانون تاسیس مدارس  تصویب شد و تا 1660،466مدرسه تاسیس شد.
  • در1738 وضع امریکا بدین صورت بود که کتب فراوان در همه زمینه ها واز همه نوع در اختیار آمریکاییان بود چون با مردم بریتانیا اشتراک زبان داریم و غالبا در صلح بودند و نتیجه شکل گیری فرهنگی بی طبقه بود.
  • در1776 فاست می گوید تیراژ کتاب بین 300-500 هزار نسخه بود.
  • با پایان قرن 17 شوق و گرایش فرهنگ امریکا به چاپ نمودار گشت و ان ظهور روزنامه در 1690بود.
  • درخلال سال های 1825-50 تعداد مراکز کتاب سه برابر شد.

فصل چهارم: درک وشعور کتابخوان

  • مناظره آبراهام لینکلن با داگلاس در1858 عادت داشتن به استماع سخنرانی های طولانی، ضریب فوق العاده بالای تمرکز و توجه، فهم جملات طولانی و پیچیده تنها از طریق شنیدن.
  • تاثیر مطالعه نوشته ها و کتابخوانی افزایش قدرت استتنتاج  و بازدهی فکری و روحی انسان ها، پرورش دهنده عقل و بالا برنده قدرت تقکر.
  • همه این ها وقتی حاصل می شود که انسان بتواند میان خود و واژه ها فاصله ایجاد کند که در اینجا تفکر تحلیلی بروز می یابد.
  • تبلیغ تجاری 1890 م: مبتنی بر الفاظ بود و خود کالا را معرفی می کرد.
  • تبلیغ تجاری در 1990م : احساسات و عواطف مخاطب را هدف گرفت.
  • جامعه مبتنی بر تصویر و تفاوت آن با جامعه الفاظ: توجه به نوشته و مطالب جدی خواندن ویژگی بارز جامعه کتاب بود.
  • در نهایت پستمن عصری که روح و وجدان امریکایی تحت حاکمیت و سیادت کتاب و مطبوعات بود عصر مذاکره و اندیشه نامید.

فصل پنجم: جهان قایم موشک بازی

  • اختراع تلگراف توسط مورس تعریف و مفهوم تا آن روزا زا طلاعات را در اذهان به هم ریخت و تعریف خود را ارایه کرد.
  • هجوم تلگراف برای تغییر تعریف و مفهوم شکل گرفته توسط سیستم کتاب و مطبوعات در سه جهت بود: پوچی و کم اهمیتی، ناتوانی در سلوک و عدم کفایت در رفتار، عدم هماهنگی و فقدان انسجام.
  • تلگراف و نظریه اطلاع بدون نظام.
  • پیوند تلگراف و روزنامه.
  • ارزش خبر در عصر چاپ در میزان و قدرت کارایی و ارزش کاربردی.
  • اما حالا از یک سو انباشته از اطلاعات و از دگر سو میدان آزادی عمل آنها تنگ شده است.
  • زبان تلگراف: زبان تیتر و عنوان است، هیجانی و محرک،م نقطع و غیر صمیمی و بدون مخاطب خاص.
  • هوش و شعور در نظام تلگراف عبارت شد از: آن را شنیدم بجای آن را فهمیدم و درک کردم.
  • درست در همان زمان مورس لویی داگوئر دست به کار شد تا به طبیعت معنا و مفهومی نو ببخشد و به این صورت که تصاویر روی صفحه فلزی نقش بست.
  • سیر تکامل دائوگرافی منجر به اختراع فوتوگرافی توسط هرشل شد .
  • سالامون می نویسد:ت صاویر را باید شناخت و الفاظ را باید فهمید.
  • زبان فوتوگرافی  ساختار جمله و جمله بندی ندارد،فاقد جهت گیری است،با جهان اسناد و مدارک سر و کار دارد نه با نظر و نظریه های مختلف،با نتیجه گیری سر وکار ندارد،جزء جزء و قطعه قطعه سخن می گوید.
  • تفاوت زبان و فوتوگرافی به لحاظ ثبت ماجرا و مشاهدات.
  • عمر نقاشی سه برابر عمر کتابت و نگارش است اما در قرن 19آنچه نو و بی سابقه جلوه کرد هجوم و نفوذ گسترده  اشکال تصویری به دنیای سمبل و محیط زیست نمادهای موجود بود و این واقعه را دانیل بورستین انقلاب بصری نامید.
  • پستمن انقلاب بصری را اینگونه معرفی می کند. در هر مر حله تصویر کلام را پس می زند و در دوران قرن 19 بنگاه های تبلیغاتی و روزنامه ها دریافتند که عکس کاراتر است  و کار به جایی رسید که خواندن مبنا و پایه اعتقاد قرار گرفت.
  • تناسب ما بین  اطلاعات و چارچوب  و ساختار در حال و گذشته.
  • بورستین مهمترین دستاورد انقلاب بصری را رویداد گونه ها ذکر می کند. بدین معنی که این رویداد ها ساخته می شوند تا بتوان درباره آن ها در یک کنفرانس مطبوعاتی گزارش داد.
  • پستمن بزرگترین میراث و مهمترین ثمره اتحاد تلگراف و فوتوگرافی را ساختار گونه ها می داند.
  • در چنین دنیای به دنبال معنا بودن خود فاقد معناست. چنین دنیایی از ما توقع انجام کاری را ندارد و بالاتر از آن اصولا اجازه نمی دهد کاری انجام دهیم، درست شبیه قایم موشک که خواص خود را دار د و در عین حال سرگرم کننده است اما وسایل ارتباط جمعی  قصر های دنیای قایم موشک  بازی را ساختند و بعد با ظهور تلویزیون ما را بر آن داشتند تا به درون قصر های خیالی اسباب کشی کنیم و  راه ورود به حریم خصوصی را هموار کرد.
  • تلویزیون به مثابه کانون هدایت معرفت شناسی نیز عمل می کند به عنوان مثال نحوه استفاده از سایر ابزارهای معرفت شناسی  و دیگر وسایل ارتباط جمعی را  تعیین می کند.
  • به گفته بارتس  تلویزیون رسالت یک افسانه را به عهده گرفته است یعنی شکل و صورتی  بدیهی  وار عرضه کرده است.
  • امروزه درباره  محتوای  تلویزیون بحث می کنیم  نه زاویه  دید و تاثیر آن.

فصل ششم: عصر تجارت شو

  • ما می توانیم از تلویزیون در کاربرد های دیگری استفاده کنیم و این کاربرد ها همان معنای در آیینه عقب دیدن مک لوهان را تداعی می کند.
  • پستمن می گوید هر تکنیکی جهت مشخص و نقطه نظر معینی دارد و بر آن است تا آن را شکوفا کند مثلا چاپ داری گرایش به کاربرد در حوزه زبان و بیان است.
  • سخن پستمن در مورد تلویزیون های تجاری و بازرگانی و در امریکا مصداق دارد نه مردمی که مثلا ساعات خاصی از تلویزیون استفاده می کنند.
  • جمله بالا این معنا را می رساند که انسان می تواند از یک  تکنیک  آن گونه استفاده کند که مانع رشد تمایلات بالقوه و باعث جلوگیری از گرایش ذاتی آن شود و یا لااقل تاثیر اجتماعی آن حداقل باشد.
  • چرا تلویزیون اساسا نیاز به فکر کردن را بیدار نمی کند؟ شات های زیاد با عرضه موضوعات متنوع و به بیننده.
  • این که تلویزیون سرگرم کننده است مسئله نیست، مسئله آنجاست که سرگرم شدن و سرگرم کردن چارچوب طبیعی شده برای تولید برنامه ها در همه شئون زندگی و در هر موضوعی.
  • ساختمان یک بخش خبری به ما می آموزد: قیافه خوش گوینده خبر، شوخی های لطیف، موزیک های همراه عناوین خبر، تیتر برنامه خبر در آغاز خبر ،گزارش های مصور و متنوع همه و همه برای آن عرضه شده است که آن را دلیل نگرانی و افسردگی ندانیم.
  • تلویزیون محتوا و مفاد یک اندیشه و فکر را باید حذف کند و توقعات و پذیریش های نیروی جاذبه های بصری را برآورده سازد و این یعنی: به کار گرفتن ترازوی ارزش گذاری شوهای تجاری و در خدمت ملاک های شو قرار گرفتن
  • چهره ای که تلویزیون ترسیم می کند الگویی می شود برای تصویر کلی جهان و جهان آن گونه دیده می شود که تلویزیون آن را نشان داده است
  • پستمن در پایان می گوید هیچ تجارتی نیست مگر تجارت شو و سرگرمی

فصل هفتم: وحالا....

  • و حالا در برگیرنده آت است که جهانی که توسط رسانه های الکترونی ساخته می شود از هر گونه نظم و معنی تهی است و دلیلی برای جدی گرفتن آن وجود ندارد نه زلزله ؛نه سیل و...  هیچ چیز جدی نیست.
  • جهان بینی وحالا  معلول پیوند تلگراف و فوتوگرافی است و تلویزیون آن را بارور ساخت ،چون در تلویزیون هر نیم ساعت با حادثه یا مطلبی مستقل از مطالب قبلی سروکار داریم که به لحاظ محتوا، چارچوب و مواضع عاطفی هیچ وجه اشتراکی با قبلی ندارد.
  • تلویزیون  معنا و مفهوم جدیدی ار حقیقت را عرضه کرد. مثلا برای صحت یک خبر قابل اعتماد بودن گوینده آن  یعنی به ظاهر القای حس صداقت،یک رنگی،دلربایی،صحت نشان دهد یا مثلا  ارتباط موزیک با خبر چیست؟ آیا جز برانگیختن احساس شنونده و هدایت ان در طول برنامه است.
  • برنامه های خبری  ما را به ازهم گسیختگی و عدم ثبات و دوام مستتر در تلویزیون عادت داده اند مثلا گویندخبر از وقوع جنگ اتمی خبر می دهد وبعد مطالب دیگری می گوید به تصور  ما از جدبت واعتبار جهان  صدمه می زند و هر چه تلویزیون  درباره خشونت ،قتل و جنایت  می گوید غلوآمیز  است و نباید آن را جدی گرفت
  • امریکاییان که سرگرم ترین مردم جهان اند در عین حال کم اطلاع ترین  وبی خبرترین مردم اند مثلا بر طبق نظر سنجی 70درصد نمی دانند وزیر امورخارجه کیست؟یا در مورد حادثه گروگان گیری امریکاییان در ایران نمی دانند اما درباره آن اظهار نظر می کنند
  • امریکاییان ضد اطلاعات دارند تا اطلاعات بدین معنی که اطلاعات نامتناسب و قطعه قطعه و بی فایده و منفک از همدیگر و اینکه در ظاهر خیلی می داند اما در واقع هیچ نمی داند واین معلول عرضه شو خبری است که در ان سرگرمی عرضه می شود
  • در عصر تلویزیون خبر کوتاه مبنای اساسی وقیاسی  برای اخبار در رسانه های چاپی شده بود
  • رادیو  وسیله ای خوب ومناسب برای انتقال  زبان تعقلی و پرمحتواتر است والان موسیقی رادیو  را به خدمت گرفته است ورادیو دارد به این سکن کی رود که روز به رزو ساده تر،ابتدایی تر و منقطع تر می شود ودر آن جهت حرکت می کند  که عکس العمل های شبه بصری و تصویری پدید اورد
  • روزنامه ورادیو روز به روز بیشتر تحت تاثیر تلویزیون است  مثلا  روزنامه usa today  که قطع و فرم ان از تلویزیون  اقتباس شده است ودر 1983 سومین روزنامه بزرگ امریکا شد

فصل هشتم: خرامان به سوی خویشتن

  • تلویزیون با مذهب چه می کند؟پستمن می گوید:مذهب را به صورت سرگرمی ارایه می کند و این یه دلیل ساختار ماهوی تلویزیون است و علاوه بر ان بحث کم دانشی وعاظ نیز مطرح است
  • پت رابرتسون می گوید:دیوانگی تمام عیار و بلاهت محض است اگر گفته شود کلیسا نباید به پذیرش تلویزیون تن دردهد.نیازها همان است و پیام نیز همان،اما وسیله ارتباط و انتقال می تواند عوض شود....ابلهی و دیوانگی است اگر کلیسا نخواهد با این قوی ترین ابزار و وسیله تعلیم وآموزش در آمریکا سر وکار داشته باشد
  • از مهمترین عناصر پایه ای و اولیه یک برنامه آیینی –مذهبی این است که فضای  آن از نوعی قداست معنوی و ماورای طبیعی ویژه برخوردار باشد اما در تلویزیون رعایت نمی شود
  • صفحه تلویزیون  دارای ماهیت ذاتی و برخوردار و گرایش به سمت این جهانی است .و تبدیل شکل این جهانی تلویزیون  به شکل آن جهانی متناسب با قداست  چگونه ممکن است
  • اهداف برنامه های مذهبی عینا مانند دیگر برنامه های تجاری ،تبلیغات و سرگرمی است و برای آن به توزیع انگشتر،جزوه و هدایای ویژه می پردازد و طوری خود را سامان می دهد که حداکثر بیننده را داشته باشد و آنچه را عرضه می کند که دوست دارند نه چیزی که برای انان ضروری است
  • قدرت اصلی تلویزیون در آن است که دریچه قلب ما را بر روی شخصیت ها باز کند نه دریچه مغز ما را به پردازش اطلاعات
  • یکی از دلایل مذهبی که له تلویزیون ارایه می شود این است که میلیون ها بیننده دارد.این واقعیت را باید در نظر داشت  که آیا موضوعی که در تلویزیون ارائه می شود  می تواند  آثارشان را از خطر سرگرمی نجات دهد
  • خطر  در مورد مذهب آن نیست  که مذهب مایه و محتوای یک شو وسرگرمی تلویزیونی را شکل دهد  بلکه  خطر اصلی ان است که شو و سرگرمی تلویزیونی در مقام سامان دهنده مذهب بر اید

فصل نهم: حق با شماست

  • پستمن به تاثیر پیامهای بازرگانی تلویزیون در شیوه های ارائه اندیشه های سیاسی در مقایسه با شیوه های سنتی از جمله متن و زبان اشاره می کند و آن را به حق مثبت ارزیابی می کند. با توجه به اینکه سیاست جزء مباحث جدی می باشد وقتی سیاست در تلویزیون تبلیغ می شود، می توان استنباط نمود که سیاست شکل شوخی و خنده به خود خواهد گرفت؛ پس در اینجا تلویزیون عامل تمام بدبختیهای بشر شناخته شده است
  • پیام های تبلیغاتی بیشتر متوجه نیازهای روانی تماشاچی است
  • آگهی تلویزیونی بر آن است ما باور کنیم که همه مشکلات هم قابل حل هستند و هم بسیار سریع حل می شوند.راه حل سریع آن هم عبارت است از دخالت تکنولوژی ،کاربرد اطلاعات تخصصی و شیمی
  • تلویزیون حتی ملاک های ارزیابی ما را هم از افراد متحول کرد ه است

فصل دهم: تعلیم و اموزش به شیوه سرگرمی

  • تفاوت کلاس درس با آموزشی تلویزیونی:کلاس درس مکانی با داد و ستد های اجتماعی است ،در کلاس می توان از آموزگار پرسش کرد،مسئله اساسی در مدرسه رشد زبان است،تمرد در کلاس درس موجب تنبیه می شود،
  • آمریکا امروز سومین مرحله بحران تعلیم و تربیت خود را می گذراند
  • تلویزیون نظام آموزشی دوران جدید است و مهمترین نقش آن القای این بوده که تعلیم و سرگرمی با هم متحدند
  • تئوری تعلیم و تربیت تلویزیونی مبتنی بر سه عامل است:به هیچ اندوخته قبلی نیاز ندارد،آزردگی و ناخشنودی ممنوع است،از بحث و مناظره گریزان باش

فصل یازدهم: هشدارهای هاکسلی

  • با دو روش می توان و دو مکانیسم می توان روح یک فرهنگ را مورد تاخت و تاز قرار داد:زندانی کردن فرهنگ و دوم فرهنگ را به صورت تئاتر و پرده های نمایشی و سرگرمی در آوردن
  • راه حل پستمن: مدارس به نوجوانان و جوانان آموزش دهند چگونه به تعبیر ،تفسیر و ارزیابی و کاربرد وسایل ارتباطی بپردازندو به هر طریق معرفت شناسی ها و سیاست گذاری های ابزار و وسایل ارتباط جمعی را بیاموزیم

 

نظرات  (۲)

سلام دوست عزیز مطالبتون عالیه موفق باشید.

مسعود رضایی

  • غلامحسین نجابت
  • باسلام

    چکیده ای بسیارروان ‌وگویاازایده پستمن، اورل وهاکسلی است.

    اگراین افکاربه همین صورت خلاصه بتوانددرکتب مقطع ابتدایی و

    متوسطه آورده شودباعث میگرددکه نوع بشرراقبل ازانکه عامل پیدایش وتوسعه «زندگی درعیش ومردن درخوشی» بشوندبتوان آنها رابه اندیشه واداشت . تکنولوژی ، پول و...ساخته انسان است به منظور

    ابزارهای سیرتعالی انسان است وانسان نمی بایست خودراانقدرپست بینگاردکه بنده عواملی بشود که

    خودساخته شود. موفق باشید

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی